دیروز که مامانی تو حیاط پشتی مشغول شست و شو و پاکسازی پارکینگ و ... خلاصه آماده شدن برای اسباب کشی بوده ؛ باران خانم با مادر گرامیشون میان احوال پرسی و خلاصه ارشیای من یه جورایی با باران جونش خوش و بش می کنه و گویی اون دو تا دل کوچولو هم میدونن که بزودی مسافت ها بیشتر میشه و دیدارها دشوار ...! یه جورایی همدیگه رو نیگاه می کنن که برای یادگاری دوتا عکسی رو که ابجی آیدا گرفته میزارم .