امروز طبق معمول هر سال بنده یعنی پدر جان جان خانواده ! مهمان اعضای عزیز و مهربان خانواده بودم .
البته برخلاف قبل ؛ سورپرایز شدم ...!!! چون دعوت برای صرف ناهار در بالاترین نقطه کوههای مشرف به شهر
بود که صد البته با وجود ابرهای نمناک و بارشی که از دیشب تا 11 صبح ادامه داشت ، هوا بسیار لطیف و زیبا و
البته اندکی سرد بود ....!
به دلیل میل به سرد شدن هوا گشتی و گذاری ؛ و آخ جوووون که چه چسبید ...!
هوا سردتر شد و ناچار دویدیم بسوی خانه و الباقی مراسم
البته خداییش امسال جوراب تو هدایای بانوی بزرگوار و نوچه های نازش نبود ....!
مهربان والا ؛ سپاست میگویم بخاطر این دلهای عاشق بی ریایی
که امروزم رو زیباترین کردند...!