ساعت 12:45 دقیقه امشب اومده با این شکل میگه بابایی آرشام (اسم پسرش !) خوابیده میخواد بابابزرگش ببوسدش ...! می بینم دوتا گوش پاک کن کرده توی هردو گوشش ....؟!مامانی و آبجی ها رو صدا زدم همه زدن زیر خنده و خان متعجب از اینکه چرا اینها دارن میخندن بهم ؟! می گم بابایی اینها چیه تو گوشت میگه :آها دارم گوشهامو تمیز می کنم ..............!