فردا شب ، پیرانشهر عروسی دعوتیم .امشب خان اومده و به آبجی ها گیر داده لباس مجلسی بپوشنش و باهاش تمرین رقص کردی بکنن که انشالله خان فردا شب میخواد افتخار بدهد و برای اولین بار تو جمع با جوانان مردم برقصه ...! اونم رقص داخه که از زیباترین رقص های کردیه ....! مامان خانم گلش هم با گوشیش چندتا عکس گرفته از شور و نشاط پسرک جوانش و مستقیم زده تو هپروت اینکه کی رو براش بگیرم و کی بساط خان خونه رو براش بگیرم و این حرفا..! تازه تا من رفتم دیدم اشکاشم جاریه و میگه : ارشیا زن بگیره شاید ماهی یکبارم نبینمش و......... از این حرفای مادرونه ....! که منم یادآوری کردم که خان ما هنوز داره به سلامتی میره تو سه سالگی وفعلاً از جدایی نشاید سخن راند ....!
این شفق است یا فلق ......!
-
بابائی طاهایکشنبه 6 مهر 1393 - 17:35
-
مامان سارینایکشنبه 6 مهر 1393 - 23:05
-
مامان مهیار کوچولودوشنبه 7 مهر 1393 - 00:29
-
حانیه.خاله ثنادوشنبه 7 مهر 1393 - 21:49
-
خاله ی ائلشنسه شنبه 8 مهر 1393 - 04:26
-
حانیه.خاله ثناسه شنبه 8 مهر 1393 - 21:32
-
مامان و بابای آدرینا جوندوشنبه 14 مهر 1393 - 00:36
-
مامان رزسه شنبه 15 مهر 1393 - 18:09
-
الیچهارشنبه 16 مهر 1393 - 01:35
-
مامان یسناچهارشنبه 16 مهر 1393 - 17:58
ارسال نظر غیر فعال شده است